![](/weblog/theme-desiner/38/8.png)
رسول خدا فرمود: زمانی موسی نشسته بود که ناگاه شیطان سوی او آمد در حالی که کلاه درازی به سر داشت . نزدیک او که رسید کلاه از سر برداشت و به موسی سلام کرد .
موسی گفت: تو کیستی؟
گفت: من شیطانم .
موسی گفت: شیطان تویی! خدا آواره ات کند .
گفت: من آمده ام به خاطر منزلتی که نزد خدا داری سلامت کنم .
موسی گفت: این کلاه چیست؟
گفت: به وسیله این کلاه دل آدمیزاد را می ربایم .
موسی گفت: به من خبر ده از گناهی که چون آدمیزاد مرتکب شود بر او مسلط می شوی؟
گفت: هنگامی که او از خودش خوشش آید و عملش را زیاد شمارد و گناهش را کوچک بشمارد بر او مسلط می شوم .
نظرات شما عزیزان:
![](/weblog/file/img/m.jpg)
بیا برویم و دل به دریا بزنیم
حقیقت پذیرفت
رخت از تن در آورد و دل به دریا سپرد
اما درغ لباسهایش را دزدید ورفت
از آن پس حقیقتد عریان و زشت واما دروغ در لباس حقیقت زیبا شد
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
عالی بود
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif)
:: موضوعات مرتبط: شیطان، داستــان،حـدیث،آیـــه ، ،
:: برچسبها: داستان زیبا, داستان شیطان و حضرت موسی, گناه, داستان,
![](/weblog/theme-desiner/38/9.png)